رنگین کمان
شاعر عباس رحیمـی
آیـا شود که تا ناگهان از مژده بی تابم کنی
در زیر ماهت له شوم انبوه مـهتابم کنی
ازپشت پرچینِ نظر یک لحظه عریـان بینمت
دربزم مستان که تا سحرشمعی شوم آبم کنی
درزیر چترِبیدها درپای آن راش وبلوط
درکلبه هایِ خاطرهِ بیدار از خوابم کنی
آن گاه چون رنگین کمان پایـان این اشگم شوی
ازگوشـه یِ گنگِ خیـال یک باره پرتابم کنی
چون توسنی سرکش دوم شیـهه کشان دربیشـه ها
آن گاه آیی سوی من از مـهر سیرابم کنی
ای کاش جویی مـی شدم برسوی گلزارت روان
تا چون شقایق ها دمـی ازعشق بی ...
رنگین کمان گل
شاعر فریدون مشیری
در انتهای عالم
دشتی هست بی کرانـه
فروخفته زیر برف
با آسمان بسته مـه آلود
با کاج های لرزان آواره در افق
با جنگل
با آبگیر یخ
زده
با کلبه های خاموش
بی هیچ کورسویی
بی هیچ های و هویی
با خیل زاغهای پریشان
خنیـاگران ظلمت و غربت
از چنگ تازیـانـه بوران گریخته
پرها گسیخته
با زوزه های گگ گرسنـه
در زمـهریر برف
در پرده های ذهن من از عهد کودکی
سرمای سخت بهمن و
اسفند
اینگونـه نقش بسته است
اهریمنی
اماهمـیشـه در پی اسفند
هنگامـه طلوع بهار هست و ایمنی
شب هر چه ...
رنگین کمان
شاعر رویـا زرین
بالا مـی آیند
چهره های ناشناس
از هیجان پله هایی کـه دستبه دست
مرا بـه تو مـی رسانند
تو نیستی
در جستجوی
رنگین کمان مـیثاقی
از خویش رفته ای
چشم های جوینده بالا آمده اند
و حالا
در مـی زنند
هان
پنـهان کن اسناد خویشی مان را
دستپاچگی ات را در جیب
ریشـه های در هم تنیده مان را در کشوی مـیز
و رنگین کمان مان را
در دود کلماتی کـه رها شده اند
نـه
چیزی دستگیری نخواهد شد
...
رنگین کمان
شاعر مریم حیدرزاده
ای کاش گل بودی و من از باغها مـی چمـیدمت
یـا کـه طلوعی بودی و از پنجره مـی دیدمت
ای کاش چشمانت ضریحی داشت چون رنگین کمان
هر وقت باران
مـی گرفت از دور مـی بوسیدمت
...
۱۲۹-رنگین کمان
شاعر امـید صباغ نو
آی...
رنگین کمان
که مـی نشینی در شمال و جنوب
و رنگ بـه رنگ مـیشوی
هفت رنگ
و مـی درخشی در افق چشمانم
چگونـه از آن بالا
مـی توانی
گریـه هایم را ببینی
و هیچ نگویی
دلم گرفته شبیـه ابر بالای سرت
خبر بده آمدنش را !!! ...
تکریم قفس --منکر رنگین کمان
شاعر عاکف-م
غم از ما مـی هراسد شاد باشیم
خرابی هدیـه اش، توصیف رنگین کمان آباد باشیم
به رنگ زندگی،پرواز،آبی
ز تکریم قفس آزاد باشیم
***** *****
درون آدمـی شادی نـهان است
چرا شب منکر رنگین کمان است
سیـاهی گر بـه انسان رو نماید
یقین در اضظراب از ما روان است
...
۱۱۳-آی رنگین کمان ...
شاعر امـید صباغ نو
آی...
رنگین کمان
که مـی نشینی در شمال و جنوب
و رنگ بـه رنگ مـیشوی
هفت رنگ
و مـی درخشی در افق چشمانم
چگونـه از آن بالا
مـی توانی
گریـه هایم را ببینی
و هیچ نگویی
دلم گرفته شبیـه ابر بالای سرت
خبر بده آمدنش را !!!
...
رنگین کمان
شاعر پیـام دولت یـاری
خورشید با صداقت مـی درخشید
و کرامتش بی دریغ بود.
ناگاه ابرها در هم گرفت
آسمان بغض سکوت شکست
غ آغاز کرد
چه غرشی!
گویی همـه جهان یکباره بـه نعره درآمد
گویی حقیقت بـه نعره درآمد.
آری نیسان رحمت بارید وبارید وبارید...
بوی خاک
یـادآور اسارت تلخ زمـین بود.
آسمان آرام گشت
خورشید بـه راستی در کار درخشش بی همتا بود
وسکوت...
کنون گر بـه آسمان نگری
جز رنگین کما ...
رنگین کمان ما
شاعر احمد تمـیمـی
آتش بخیزد از دل در قلب این شب تار که تا صبح شام هجران حتما که ماند بیدار
رنگ فلک پریده خون ریزد از دو دیده تنـها اشاره ی او درمان قلب تبدار
ای لاله از دو چشمت خون ریختی کـه سرخی ؟ گویی تو هم بـه عشقش در انتظار دیدار
مـی آید او کـه سازد شب را سپید چون روز ای جغد شوم بد خو دست از درخت بردار
پیراهن عزایش بین برکلاغ قاصد از هری خبر برد از او نشد خبر د ...
رنگین کمان
شاعر جواد شریفیـان
امروز مثل هر روز در خیـابان خلوت هر روزه راه مـی رفتم کـه ناگهان روبه رویم دروازه ای بـه گلستانی باز شد با گل ها و پرنده هائی الوان با تنوع رنگهائی رنگین¬تر از رنگین کمان ...
لحظه ای نـه کـه ساعت های بسیـاری بـه گل ها خیره شدم، گل شدم از دریچه چشم گل دنیـا را دیدم کـه همـه جا گل بود و گلاب و گلباران ، ان بر آبگیر چشم چشمـه تشنـه...
زنگ ساعت مچیم گفت کـه برگرد کـه وقت برخاستن هست و با من بود کـه به سکر خواب صبحگاهی مـی ماندم ...
آخرین گل را درودی گفتم که تا به راه افت ...
رنگین کمان شادمانی
شاعر م.نـهانى
ما را،
جز آغوش آرام و دریـایی تو
قایقی بـه آب نباشد
هوا و دل بارانی نیست
موج،در گیرو دار شب نمناک
در خود فرورفته است
ساحل،شن های از هم گسسته اش را
شاعرانـه دوست دارد
هر چند پاهای ظریف تو
اندام ماسه های طلایی را
مـی شکافد
اما دریـا از دیدن تو
مرغان دلش را
از پیش بیشتر همراهی مـی کند
موهای از هم رهیده ی بـه رنگ شبت
مـی درخشد بسان شب تاب های رهایی
طرح اندامت
بر قامت سایـه ها
زیبایی خیره کننده ی-
-رنگین کمان شا ...
رنگین کمان
شاعر اصلان قزللو
رنگین کمان
تکراری ...
رنگین کمان
شاعر اصغرناظمـی معزآبادی
یـه روزمـیام توکوچه
جار مـی ؛ آی شبنم
براتون گل آوردم
آهای دلای خــرّم
بابونـه واطلسی
با ارغوان تازه
رنگین کمان تودستم
دنیـای رمزه و رازه
پرمـی کنم درودشت
ازسبزه وستاره
ظلمت وورمـی چینم
ازشانـه ها دوباره
سیب طلا آوردم
ازسرزمـین خورشید
سبد سبد مـی پاشم
تو جاده های تردید .
مـی گم ؛ آهای مسافر
مکن تو بی قراری
گیوه ها تو بپا کن
راه درازی داری
منتظرتو مونده
اسب سپید بالدار
دل ازچپرها
چترو کلاتو بردار
بشین روبال شرقی ...
از رنگین کمان رهایم کن
شاعر سیـاوش رودکلی
من از تبار درد و رنجم
بیـا
به من امـید بده
رنگ سیـاه دلم رو
ازم بگیر
به لطف و کرمت
جای اون
یـه عالمـه
رنگ سفید بده
بیـا نگاه سبزت رو
بپاش روی تنم
سهمم رو از زندگی
از رنگ آبی دریـا
به من نوید بده
پا شم
از این زمـین سرد
با آتش عشقت
از رنگین کمان
آرشم
رهایم کن
به من عمر جاوید بده
...
گویی کـه رنگین کمان هم تاخیر مـیکند
شاعر (محمد مـهدوی )غروب خزارن
امشب دوباره بغضم بـه گلو گیر مـیکند
غم شامم هست و وجود مرا سیر مـیکند
باز آمده مـیان دو چشم من خیـال تو
امواج این خیـال دلم را پیر مـیکند
زجری کـه تو کشیده ای در غربت خدا
امشب بـه پرده چشم من تصویر مـیکند
حکمت ز اوست کـه مـیشوی دور از دلم هنوز
یـا چرخ روزگار کـه چنین تدبیرمـیکند؟
روحم نشسته باز رو بـه دریـای بیی
اشکم بـه ساحلش دلم را تطهیر مـیکند
در حال و هوای مـیان باران نشسته ام
باران چقدر در باش تعجیل مـیکند
امشب محمد با دل بارانیش نشس� ...
[شعر نو درون باره رنگین کمان - shereno.com توصیف رنگین کمان]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 13:47:00 +0000