شعر نو متن تسلیت به منظور فوت پدربزرگ

با تشکر از تمامـی دوستان عزیز کـه پیـام تسلیت به منظور فوت مادر بزرگم گذاشتند ومرا درون این غم تنـها نگذاشتند ،این شعر را تقدیم بـه تمامـی این دوستان عزی

شاعر سعیدمطوری(مـهرگان)

نگاهی بـه دور مـیکنم

تولدی نقش مـیزند

به دار قالی

که درون تاروپودش منم

تمامـی احساسم نقش هایش

نقش درون نقش بافته مـی شوم

به دستانت

به عشقت

که نقشی بکشد راز بودن مرا...

تمام مـی شود اشکها با

طلوع خورشیدی از تو

و رنگین کمانی

که پایـان غم من است...

سعید مطوری/مـهرگان

از دفتر شور عشق ...

نگاه سبزتو " بارانی از غزل دارد"

شاعر علی اکبر سلطانی

نِگاه سبزتو " بارانی از غَزل دارد"

دِلم اِسارت لَبــــــــهای لَم یزل دارد

خوشا بـه شال سیـاهی کـه رمزِخاطره شد

و مثل قَهوه ی فالم اُمـید حَل دارد

به یـاد ساحل گیسویِ ناز خُرمایی

لَبم شـهادت چشمانِ بی مثل دارد

هوای مـهرتو پرکرد عیش دیدن را

تمام پیک دلم نوش بی محل دارد

تقدیم بـه تو
و دیگر هیچ!
....
از کلیـه دوستان و اساتید محترم کـه در مصیبت درگذشت" پدر" اینجانب با ارسال پیـامـهای همدردی و متن تسلیت چه عمومـی ویـا خصوصی موجب تسلی خاط� ...

قطعه 27 - « رؤیـا درخاموشی شب » به منظور سالروز فوت سهراب سپهری عزیز

شاعر محمد نصرتی راد

رؤیـا درخاموشی شب

چقدر حالم خوب هست امشب !!
اضلاع هندسی فکرم همـه چیز را درون اشکال مختلف ترسیم مـی کند
پشت صدای ثانیـه های ترد زمان لحظات زنده مـی شوند
ومن خاکسترِ رختِ تنم را بـه هوا فوت مـی کنم
چیزی مـیان رقت ِ تنـهایی من درون رفت و آمد است
هوای رقیق مـی شود

من مـهتاب را مـی نوشم
وماه از برکه ای کوچک ، ع سالگرد فوت پدر بزرگ پنـهانی نگاهم مـی کند
انگار زمـین مالِ من هست !!
شب فرا رسیده
آسمان همچنان خاموش است
ابرها ی سرگردان درحال شکافتن فضای ذهن ِ من هستند
صدای پای باران ...

مسافر

شاعر سهراب سپهری

دم غروب مـیان حضور خسته اشیـا
نگاه منتظری حجم وقت را مـی دید
و روی مـیز هیـاهوی چند مـیوه نوبر
به سمت مبهم ادراک مرگ جاری بود
و بوی باغچه را ‚ باد روی فرش
فراغت
نثار حاشیـه صاف زندگی مـی کرد
و مثل بادبزن ‚ ذهن ‚ سطح روشن گل را
گرفته بود بـه دست
و باد مـی زد خود را
مسافر از اتوبوس
پیـاده شد
چه آسمان تمـیزی
و امتداد خیـابان غربت او را برد
غروب بود
صدای هوش گیـاهان بـه گوش مـی آمد
مسافر آمده بود
و روی صندلی راحتی کنار چمن
نشسته بود
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته ا� ...

ستارگان را کـه فوت مـی کنی

شاعر رویـا زرین

ستارگان را کـه فوت مـی کنی
کف مـی زنیم
چشمک زنان
هزار سالگی هست را
از خواب کهمـی پرم
نـه شیری
بام کهکشان پیداست
مـه از سرود روشن آن همـه ستاره زمزمـه ای
و نـه هر چه مزمزه مـی کنم
طعم ناتمام بوسه ای که
به امـید نشانـه ای از تو
زیر و رو مـی کنم اتاق کوچک را
انگار اتفاق تازه ای نیفتاده است
اما نـه
آمده ای و آخرین شعر نانوشته را
که درون هوا موج مـی زده از من ربوده ای
حالا نشسته ام اینجا
کنار پنجره ای باز
کنار پرده ای کـه تکان مـی خورد هنوز

...

سلام و تسلیت

شاعر شفیعی کدکنی (م.سرشک)

خبر رسید
خبر رسید
صفای وقت تو باد ای قلندر تجرید
سلام ‚ ای تو گذرگاه خون صاعقه ها
سلام و تسلیت روشانیی مشرق
سلام و تسلیت ابرها و دریـا ها
سلام و تسلیت هر چه ساکن و جاری
سلام و تسلیت
اما نـه
تهنیت آری
تو پاکبازترین عاشقی
درین آفاق
چه جای آن که
درین راه
تسلیت شنوی
قماربازی عاشق
که باخت هر چه کـه داشت
و جز هوای قماری دگر
نماندش هیچ
بزرگوارا
اینکگ بهار جان و جماد
شقایقان پریشیده درون سموم تو را
هزار باغ
و هزاران هزار بیشـه کند
چه بیشـه های برومند س� ...

متن تشنگی نگاهم را ترجمـه نکرده اند

شاعر عاکف-م

تارو پود رویـاهایم
نخ نما شده است
مـیترسم
هرگز دستانت
در باورم سبز نشود
وقتی آفتاب
از نیمکره ی من
دریغ مـیشود
فصل انجماد رابطه ها
طولانی خواهد شد
شانـه های انتظارم
خمـیده هست از
سنگینی رویـاهایی که
صد درون مـیان
مرا بـه حاشیـه رانده است
بایگانی ادراکم
بوی نگاههای دریغ شده را مـیدهد
چگونـه
دستانی کـه تا امروز
متن تشنگی نگاهم را
ترجمـه نکرده اند
برایم
نسخه ی فضیلت مـی پیچند
...

پیـام تسلیت

شاعر دانیـال رحمانیـان(جهرم)

باابرازهمدردی واظهارتاسف درگذشت شاعرنامـی واستادگرانقدرمان شادروان قیصرامـین پوربه شاعران واساتیدشعروادب وهنردوستان گرامـی ومدیریت وکارکنان سایت شعرنوصمـیمانـه تسلیت عرض نموده،رحمت الهی نثارروحش باد. ع سالگرد فوت پدر بزرگ ...

راوی - متن

شاعر رامـین یوسفی

بیچاره راوی
تازه از گرد راه رسیده هست و
آنوقت
از شوکت هزاره ها سخن مـی گوید
او
که تمامـی رویـاهایش را
به خیـابان آزادی
پست کرده است
نمـی داند
که مـهر بازگشت
منجر بـه پایـان دفترش مـی شود
لطفا کوهی تحمّل!
زمان
به تملک وتمسخر واژگان مـی گذرد
تا یکی از متن برخیزد:
- آقا اجازه؟
تاریخ معاصر را
از کجای ی پدر بزرگ بخوانیم؟!
- بتمرگ
و درفصل های بعدی
ادیسون
با شمعی از راه مـی رسد
تا بـه اتّفاق هیتلر
برای از مابهتران
چراغی برافروزند
از فردای مان
� ...

۶و۷و۸

شاعر فرهاد قلی زاده

6

به : ع سالگرد فوت پدر بزرگ مـی ترسم از مرگ نادر

فرو مـی ریزد درون من .

دنباله ی آدم مضطربی هستم
که همـیشـه مرا بـه صفحه ی خالی بازی دعوت مـی کرد
و عاشقانـه فریـاد مـی زند : چه زیبا شده ام امروز
بدنسازی هم مـی رود گاهی
هی سیگار مـی کشد و هی ترک مـی کند
مثل آن کوچه ای کـه من دلم مـی خواست خانـه ی شیرین ( خب دیگه ) توی آن بود
تا من مثل تمام شعرهای دنیـا ازآن مـی گذشتم
حالا هم ساده ام فکر مـی کنم
حیرت ِ استراحت های جاده را بـه دوش مـی کشم
معلوم نیست این عبا ...

عزیزم ، تسلیت

شاعر علی محمدی

وسط گرمای تابستون
دومـین روز از پنجمـین ماه
آغازی کـه هرگز نباید اتفاق مـی افتاد ، افتاد.
وقتی آمدم
برگی را بـه نام بودنم ، بـه نامم زدند !
و چه زیبا بود جدال گریـه های پاک من و خنده های ناپاک دیگران.
و حالا
عزیزم
تولدم ، تسلیت
---
؟؟
...

تسلیت !

شاعر علی محمدی (فریـاد خاموش)

نگاه عاشقانـه ام را دگر جوابی نیست

شکسته ساز دلم دگر نوایی نیست

چشم هایم بـه راهت کور شد بانو

دل اگر رفت این خطایی نیست

زمانـه بد شده عصر بدی داریم

هوس اگر نباشد دگر هوایی نیست

چشم هایم را گرفته ای هیچ مـی دانی

عاشقت شده ام این گدایی نیست

یـادمان باشد کـه با وفا باشیم

و درون عاشقی جای هر خطایی نیست

بنده ات شده ام مـی پرستمت بانو!

هیچ جز تو لایق خدایی نیست

مـی روم که تا فدایت شوم همـین حالا!

وقت رفتن هست بانو! دگر سوالی نیست؟

و بـه پای ...

اشک تبریک یـاشوق تسلیم!

شاعر الف.ح

شاید بهار دیگری است
دیدن ز دیدار خداست!

دور هست غم وفریـاد دل
ستاره ها از آن ماست!

دل بی نصیب، از یـار نبود
این اولین تکرار ماست!

روحت چه پاک، زیبا نمود
متن وجود یک خداست!

تبریک هست ، یـا تسلیت
این گویی عمر بی وفاست!

ما گویی داریم تکیـه گاه
رازها فقط از هم جداست!

گل واژه بود، لبخند تو
کل جهان از ماست!

نیمـه پنـهان تومن دیده ام
انگاره جانت برای من،خداست!

روحم جلا دادی تو یـار
معصومـیت درذات ماست !

بی منت و پاک وقشنگ
ازادی هدیـهء خداست!

� ...

گله از......

شاعر هدایت حیدریـه

گله از ......
روزی کـه فرهنگ غاتانگو مـیید
تابلو نقاشی تو قهوه خانـه ای بود
آهنگ موزون غزل
همراه تودر صدای من پیچید
امروز فریـاد نام تو
در عمق حنجره من بلاتکلیف است
از تو تعریفی ندارم جز مزه ای نامتعارف
شاید چرایی خط و خال علاقه من نیست
روزی کـه توآمدی زیبایی مترادف بی وفایی شد
شاید با تو
اولین تجربه لمس کشدار بود
هروقت یـادش را مس کردم تروتازه شد
حالا حس من کم شده است
با من نیست
شاید همراه تو تسلیم قضاوقدر است
هرچند مادر ...

متن ِ بی حاشیـه

شاعر عاکف-م

دستهای سخاوتمندت
بوی جاودانگی مـی دهد
و من
اقامتم را
در متن ِ بی حاشیـه ی نگاهت
ابدی مـی کنم
با «تو»
به بی وزنی ِ بار سنگین غربت رسیده ام
...